آه.....
سلام مامانی چطوری
حال من ولی امروز...شده دیروز دیگه.. خوش نیست ساعت از دو و نیم شب گذشته و من هنوز درگیر خیالات و فکرهای اون چهار دقیقه و بیست ثانیه ای هستم که با ریسم صحبت کردم ....
آره دل رو به دریا زدم و بهش زنگ زدم ...گفتم دخترک آخر این ماه شش ماهش میشه و من میتونم پاره وقت بیام اما زیاد موافق پاره وقت نبود انگاری.....
گفتم اگه اجازه بدین نه ماهه نیام اداره که بازم موافق نبود ...گفت آخر این ماه زنگ بزن بادآوری کن...........
کاش هیچ وقت آخر ماه نیاد...
از الان دل تنگ ثانیه های میشم که میخام ازت دور باشم .......
اومدم نیمه شب بوسیدمت ....ای ناز من
در دل خواب خنده ای بر لبانت نشست ....
دوستت دارم ...بازم شاید تا آخر این ماه قید همه چی رو بزنم.......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی